یــادگــار

هــر چنــد جوانیــد .... سیمــرغ جـهانیــد

یــادگــار

هــر چنــد جوانیــد .... سیمــرغ جـهانیــد

رنگ زندگی؟

برای هر کس زندگی رنگی دارد...

زرد

سبز

آبی

قرمز

صورتی

سیاه

سفید

خاکستری

....

به نظر شما زندگی تان امروز چه رنگ یا رنگهایست؟

ودلایل شما برای این رنگ دیدن زندگی تان چیست؟


پی نوشت:

با تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند.

دوست داشتم نظر خو را در میانه ی گفتگو بیان کنم:

جالب بود برای بنده که ،حال و هوای بیشتر دوستان خاکستری بود!.احتمالا  این رنگ خاکستری حال و هوای دلهای جوانتر را نشان می دهد.

سنی که بگذرد(نه اینکه فکر کنید مسن هستیم ها!) کمی تجربه به انسان می آموزد که باید قدر ثانیه ها ،تصمیم ها،رنگها و... را بیشتر دانست. این را خواهیم دید که در اغلب موارد این ما هستیم که مشخص می کنم رنگ زندگیمان چیست<حتی در مواردی که فکر می کنیم خودمان در وضعیتی که برایمان پیش آمده هیچ نقشی نداشته ایم> واقعیت این است که اگر خوب بنگریم می توانیم ارتباطی بین کردارهایمان و رنگهایی که مار را در بر گرفته اند بیابیم.

باید باور کنیم که این رنگها و زنگها را هیچکس به اندازه ی خویشتنمان نمی تواند تغییر دهد.

اگر به این باور دست یافتیم ، می توانیم در کوچه پس کوچه های زندگی ، رنگها ، طعمها و عطرهای مختلفی را حس کنیم و از آنها لذت ببریم.

شادی پشت دیوار دل شماست.یا شما دنبال بهانه می گردید برای وارد نشدن آن!(این بهانه ها ریشه در باورها فرهنگ هنجارها و...دارند)یا لحظه ای برای اجازه ی ورود به آن درنگ نمی کنید

همینطور غم

همینگونه آرامش

به همینسان عشق

همه آن گوشه منتظرند تا ببیند تصمیم شما چیست.

رنگها را انتخاب کنید(و این را بدانید که به همه آنها به میزان مشخصی نیاز داریم)

می بینید که دنیایتان را تغییر می دهید

اسیر بایدها بودن آسان است

بایدها را اسیر خود کنید

نظرات 27 + ارسال نظر
فلاحی سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ب.ظ

سلام.
امروز رنک زندکی من خاکستری ست.وهرکاری میکنم که رو به روشنی ببرم نمیشه.با رفتن بابام احساس میکنم دنیا به اخر رسیده.ولی ای کاش الان سبز میبود.

رنگها در اطراف آدمی پراکنده اند
دست بگشا

نسرین چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ق.ظ

وا!!!!! استاد چه سوالهای سختی می کنید؟؟؟؟ جواب دادن سوالهای مدیریت کارخانه به مراتب آسون تره که!!!!!

واقعا
پس شما کم رنگید!

یکی از دانشجویان شما چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ

با سلام استاد قبلاً دانشجوی شما بودم و حالا فارغ التحصیل هستم.
من زندگی خودم را همیشه سبز می بینم چون خدا لطف به من کرده و همسر مهربان و بچه های سالم و سرحال داده .
می دونم اینا شخصی است ولی بنظرم بهترین مورد سبز شدن زندگی من بودن تفاهم ما دو نفر هستش (15 ساله که ازدواج کرده ام). باور کنید شعار نیست واقعیت است که از خطاهای هم باید چشم پوشید و احترام متقابل باید به هم گذاشت تا به اینجا رسید.

این قدر شناسی شما از زندگی و نعمتهایش کلید خوشحالیست
نمی گویم خوشبختی...می گویم خوشحالی
اما راه رسیدن به خوشبختی از خوشحالی می گذرد
انسان قناعت کند به داشته هایش
تلاش کند برای رسیدن به خواسته هایش
و قدر داشته هایش را بداند
می تواند رنگها را ببیند و برُباید
بگذارید رنگها بچرخند و بگردند
موفق باشید

لیلا چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ق.ظ http://ourdestination.persianblog.ir

سلام
رنگ ؟
رنگ دیگه چیه ؟

دلیلش :
من الان افسردگی شدید دارم !!!!

ی روز که همه این حال و هوا ها تمام شد اونوقت یک رنگ بودن زندگی که کمه

زندگی رنگین کمانه
به شرطی که بتونیم رنگها رو از هم تشخیص بدهیم
(این هم قسمت فلسفی مطلب....)

افسردگیم خودش رنگی دارد
اما استفاده زیاد از یک رنگ
نقش شما را خسته کننده می کند...
با رنگین کمان به شدت موافقم
خودر هم همینگونه نگاه می کنم

لیلا چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ http://ourdestination.persianblog.ir

صدای بال و پر جبرئیل می آید
شب است و ماه به آغوش ایل می آید
لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد
که ساقی از طرف سلسبیل می آید
لباس خاطره را از حریر عشق بدوز
حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید
نگاه آمنه از این به بعد می خندد
چرا که معجزه ای بی بدیل می آید

پیشاپیش میلادها مبارک


شروین چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ق.ظ

زندگی!!!
زندگی یه آدمی که بریه چه رنگیه!!
یه آدمی که از بچگی بهش یاد دادن دروغ بدترین چیز و صداقت و سادگی بهترین چیزه و همیشه و همیشه به خاطر سادگی و صداقتش رو دست خورده- اما نتونسته غیر از این باشه- چه رنگی می تونه باشه؟؟
می دونم استاد عزیزم حالا بهم می گید: بخند و شاد باش زندگی خوب و بد زیاد داره.
هم روی خوب زندگی رو دیدم هم روی بدش رو و به این نتیجه رسیدم که خوشی ها همه زودگذرند حتی به اندازه ای که بهشون عادت کنی ماندگار نیستند.
همیشه برای همه لبخند می زنم. به خودم یاد دادم خاطره من در ذهن دیگران باید لبخند من باشه.
بگذریم....
استادم زندگی من انقدر تاره که نمی تونم رنگش رو ببینم. راستش اصلا برام مهم نیست چه رنگی باشه.
همه چیز می گذره
فکر نمکنم من رو اینطور شناخته باشید!! با اون همه تلاش و تقلایی که واسه زندگی می کنم- با اون همه دوندگی ها و رسیدن ها و نرسیدن ها برای زندگی- فکر نمی کردید اینقدر بی تفاوت به زندگی باشم. مگه نه!!!
واقعیت زندگی من اینه که:
نمی توانم سپاسگزار خداوند باشم که مرا آفریده...

قدر داشته ها را که بدانید
می بینید که چقدر رنگهای شاد و زیبا در سبد دارید
با همین رنگها که نقش بزنید
از ترکیبشان هزاران رنگ دیگر می آفرینید
تا زمانی که بخندید
دنیا به شما می خندد
حتی این دنیای خاکستری

نسرین چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ

از شوخی گذشته ...
منم فکر می کنم رنگ زندگیم خاکستریه!
چون نتونستم!
نتونستم اون چیزی باشم که دلم می خواد!
نتونستم اون چیزی باشم که توی رویاهام بودم و از خودم انتظار داشتم!
اشتباهاتی که در گذشته کردم و تصمیمات اشتباهی که در گذشته گرفتم مثل خوره توی زندگیم هستند!
هر چه می دوم هم نمی رسم!
بعضی وقتها می خوام بی خیال همه چیز بشم ولی یه چیز کوچولو توی این دنیا دارم که منو ول نمی کنه و مثل یه وزنه سنگین از پای من آویزونه! یه دختر کوچولو که تمام زندگی و عشق من توی اون خلاصه شده!!
منم با شروین موافقم:
نمی تونم سپاسگزار خداوند باشم که مرا آفریده...

به داشته ها کم توجهی می کنید!
ما انسانها معمولا اینگونه ایم
دنیایی زیر و زبر می کنیم تا به خواسته هایمان برسیم
وقتی که رسیدم انگار نه انگار
قدر آن ندانسته به گوشه ای می افکنیم
نقل من و شما نیست
تقریبا همه همینگونه هستند
جاه طلبی و آرزو داشتن بسیار خوب است(در حد عقلانیت و انصاف)
اما این حرکت رو به جلو نباید شما را از بسیاری نعمتهای پیرامونی غافل کند
هر کدام از این نعمتها در دوره ای رنگی هستند
زیبا
آرامشبخش
هیجان انگیز
و
خواستنی

sharghi چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ

اصل اصل رنگ که قرمزه
ولی جدا از اون:
زندگی سفید از نظرمن:به دلایل زیادی مثل :خانوادم"دوستای خوبم"استاد گلی مثل شما"و خیلی چیزای دیگه که اگه بخوام بنویسم تا صبح طول میکشه.
اما مهمترینش دختر خواهرمه که عاشقشم

ای پرسپولیسی
همین قرمز
طیفی گسترده دارد
از صورتی شروع می شود
تا رنگ غروب خورشید
حتی آن سفید که شما می گویید
می برد شما را....

sharghi چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ

استاد شما روانشناسی رو هم میتونید تدریس کنیدا شک ندارم
جوابایی رو که به پستها میدید رو که آدم میخونه انگار داریم کتاب میخونیم.

بهتر است انسانها در کارهایی که تخصصی ندارند دخالت نکنند...بنده هم ترجیح می دهم که به روانشناسی کاری نداشته باشم
ما را همان آچار و پیچ گوشتی بس است
روان شناسی را کجای دلم بگذارم!!!!

مرضیه چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ

درود بر شما استاد خوبم
زندگی من سبز است و قرمز
سبز است چون همیشه با طراوت است و قرمز است چون عاشق زندگیم
ولی هنوز معتقدم که عشق با رنج و درد و زحمت همراه است
و این نعمت خدای بزرگ است و من هم از خدای مهربانم سپاسگزارم
بدرود

در تفسیری دیگر : رنگها نوع نگاه ما هستند به اطرافمان
اینکه سبزی و طراوت را دارید یااینکه قرمزی و گرمی را دارید بسیار خوب است و زیبا
اما ما در زندگی به تمام رنگها نیاز داریم
در روز از دست دادن یکی از عزیزانمان نمی توانیم صورتی به دنیا بنگریم
در جشن عروسی عزیزانمان نمی شود خاکستری دنیا را دید
اگر اینگونه باشد
نقشهایی که از خود می سازیم نامتقارن خواهند بود
همه ی ما در زندگی دسی بر تمام رنگها خواهیم زد
فقط می بایست بدانیم در کجا از چه رنگی استفاده کنیم(منظور من از انتخاب رنگ ذهنیتیست که به آن موقعیت خواهیم داشت)
لکن
بنده به هیچ وجه عشق را با درد و رنج و سختی مدام نه درک کرده ام و نه تفسیر می کنم
این حس ریشه در فرهنگ ستم پذیری ما دارد
ملتی که همیشه سختی کشیده و پذیرفته که برای رسیدن به خوبیها همواره باید رنج و عذاب کشید در پدید آمدن این فرهنگ موثر بوده
دنیا بسیار زیبا تر و شیرین تر است
بگذرید از ایسمها و باید ها و نبایدها
به دنیا نگاه کنید و حض ببرید
لحظه را دریابید

گمشده چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ

سلام
خدارو شکر که بامن نبودین
رحمان جان خواستم بگم بنظره من زندگی هر ادمی از دو رنگ تشکیل شده که فقط طیف این رنگ ها باهم فرق داره یعنی ماله بعضی ها کمرنگ تره و بعضی ها پررنگ تره این دو رنگ شامل سبز و سیاه میباشد یا به نوعی چمن و سرسبزی همان سبز و یکی دیگه لجن که همان سیاه بطور کلی زندگی شبیه یک شیشه در بسته ای است که دو چیز در آن است یک قسمت آن لجن و یک قسمت دیگر آن سرسبزی است حال بعضی ها در زندگی مشترک خود اول از خوشیها و لذت های آن که همان سرسبزی است استفاده میکنند بعد به لجن میرسند و زندگیشان خراب میشود و بعضی دیگر آن شیشه را مخلوط کرده و باهم به خوشیها و بدیها میرسند و بعضی در ابتدا به لجن میرسند و بعد زندگیشان سرسبز میشود .
استاد شما طرفدار کدوم دسته هستید ؟؟؟

من اصلا مثل شما نگاه نمی کنم
بنابراین در این تقسیم بندی جایگاهی برای خود نمی یابم

شروین چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ

نبینم افسرده ای لیلا خانم
ای بابا افسردگی مال بچه سوسول هاست
بی خیال غم دنیا

شروین چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد

وحید چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ

مشکی رنگ عشقه مثل رنگ چشای مهربونه

مشکی هم قشنگ است...
اما به اندازه ی خودش
یک دوستی داشتم
خوراکش مشکی بود
اگر امسالش مشکی لباس می خرید!!!
سال بعدش بازم مشکی می پوشید!!!
عمری با مشکی زندگی کرد!!!
اصلا انگار نه انگار رنگ دیگری در دنیا برای پوشیدن وجود دارد.رنگهای دیگر را را دیگر نمی توانست تحمل کند!
.
.
.
هر چیز به جای خویش نیکوست

maryam چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:27 ب.ظ

slm ostad farda 5shanbe miyain

خیر

گمشده چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ

ای بابا
تو هم که همیشه ساز مخالف میزنی استاد نمیشه واسه یکبار هم که شده دنیارو از دریچه ما نیگا کنی ولی خداییش حتما منظورمو نفهمیدی وگرنه حق میدادی
من میگم کلا رنگ زندگی دوتا یکی سبز که همون خوشیهاست و یکی سیاه که همون بدیهای و ناراحتی ها خوب تا اینجا داشته باش یه شیشه مربا خالی رو درنظر بگیر نصفه این شیشه رو رنگ سبز بریز و نصف شیشه رو رنگ سیاه خوب حالا یا اول سبز بریز بعد سیاه یا اول سیاه بعد سبز تا اینجا که افتاد حالا تصور کن زندگیرو 1- از سبزه شروع میشه میرسه به سیاهی 2- از سیاهی شروع میشه میرسه به سبزه 3- شیشه رو مخلوط میکنن بعضی اوقات سبز و بعضی اوقات سیاه
حالا کدومشون بهتره از این سه دسته منظورمو گرفتین ؟؟؟؟؟
حالا یبار بخاطر ما با ما راه بیا و دریچه زندگیتو از دریچه ما ببین و انتخاب کن ؟؟؟

زندگی که تابع صفر و یک نیست!
باز حالت سوم کمی به واقعیت نزدیک تر است
اما تمام چیزهایی که شما به عنوان خوبی در نظر می گیرد معلوم نیست که از نظر دیگری هم خوبی باشد
و یا بر عکس آن
مثلا کسی روزی سه وعده می تواند غذا ی سیر بخورد
آنرا جزو خوبیهای زندگی حساب نمی کند
چون یک کار روتین شده
اما کسی هم هست که در افریق زندگی می کند ویک وعده غذای خوب برای او یک لطف بیکران از جانب خداست!!!
پس تفاسیر از پدیده های یکسان متفاوتند
نمی توان به همین سادگی تمام پدیده های اطرافمان را در دو دسته ی سبز و سیاه طبقه بندی کرد
برای همین است که می گویم نوع نگاه من و شما به دنیا فرق دارد

soniya چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ب.ظ

رنگ زندگی من خاکستری هستش چون نمی دونم از زندگی چی می خوام چون نمی خوام به اتفاقی که قرار در آینده تو زندگیم رخ بده فکر کنم من از یک اصل بزرگ زندگی که خیلی ها آرزوش رو دارن و ممکن خیلی زود واسه من اتفاق بیفته در فرارم؛ اگه گفتم رنگ زندگیم خاکستری نگفتم سیاه چون سلامتی خودم و خوانوادم رو دارم و این مهمترین

اگر کمی دقت کنید خیلی چیزهای بیشتری هم می بینید....سلامتی،بستگان،سقف بالای سر،شادی درون خانواده،غمخواری در حین مصیبت و ....
کمی دقت کنید

خاکستری چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ

من زندگیم خاکستریه.استاد فردا کلاس تحقیق2 تشکیل میشه،؟

خیر...کلاسها بعد از 22 بهمن....نسل شما هم نسل خاکستری شده!!!چرا

ali چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ب.ظ

slm ostad ntelton ke of hast to weblogam ke javab nemidin farda tashrif miyarin ya naaa?

کلاسها بعد از 22 بهمن تشکیل می شوند

خاکستری پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ

خاکستری

چون خیلی وقته زندگیم زیاد بالا و پایین داره نه سفید میشه نه سیاه نه سبز میشه که از همه چیز راضی بشم نه قرمز که چیزی زیادی بشه نه آبی که همه چیز نرمال و آروم نه صورتی که رنگ و بوی مهربونی توش باشه...خاکستری

بالا و پایین زندگی رو خود آدم تعیین می کنه...بستگی به شما داره

nafas پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ق.ظ

slm 0stad kh0bim ma r0 nemibinin kh0sh mìqzare qermezete

شکر خدا

sharghi پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ

استاد با توجه به نوشته شما من نظرم عوض شد
بحث سن و سال پیش اومد
بهم برخورد جوانها همه گفتند خاکستری
من که 21 سالمه احتمالا باید بگم رنگ زندگیم سیاه
البته خدا نکنه

شما که سنی ندارید
در عوض
دلتان بسیار بزرگ تر از سنتان است
....
حالا راضی شدید؟

عمو یادگار پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ

سلام به همه 22بهمن مبارک

مرضیه پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ

درود استاد
حق با شماس ما تسلیم شدیم
خواستیم یه کمی ...

علیپور پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ

دروووووود
هر رنگی به جای خود نیک و پسندیده است
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
فقط از یه رنگ بدم میاد و اونم دورنگی یه
الان بزن کوچه علی چپ میبینی همه اونجا جمعن بر عکس زمانی که وقتی خودت رو میزدی به اون کوچه میدیدی تنهای تنهایی

خانوم فلاحی خدا رحمتشون کنه هرچی خاک ایشونه باقی عمر بازماندگانتون

فلاحی شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ق.ظ

سلام.ممنونم اقای علیپور.
من از این همه رنگ خاکستری تعجب کردم استاد.زندگی با همه سختیهاش نباید این رنگی باشه.زندگی سبزه چون خانواده در کنار انسانهاست باور کنید. فقط زمانی تیره میشه که عزیزترین موجود زندگیمونو از دست بدیم.
ارزو میکنم کسی هرگز منو درک نکنه.انگار اخر زمون میشه.استاد امیدوارم سایه عزیزاتون همیشه بالای سرتةن باشه.همچنین تمام دوستان.قدر پدر ومادراتونو بدونین.وهر روز پیشونیشونو ببوسین.

از مرگ گریزی نیست

پریناز شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ب.ظ http://1391

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد