یــادگــار

هــر چنــد جوانیــد .... سیمــرغ جـهانیــد

یــادگــار

هــر چنــد جوانیــد .... سیمــرغ جـهانیــد

عشق ، ولنتاین و ما-2

چهار پنج روز پیش دوستان عاشق پیشه خرده می گرفتند که یادی نمی کنید از ولنتاین ما!بنده هم پیش خود گفتم بگذار سنجشی کنم از حس پرسشگری و چرا جویی دوستان ملاحظه کننده ی یادگار.

هرچند که شاید توقع بی جایی باشد ،اما من همیشه پیش خود احساس می کردم که انسان باید در مورد علایق و مسایلی که به آنها تمایل دارد کنجکاو باشد و پرسشگر...

جالب بود برای من آن دسته از دوستان که بیشترین تمایل را به درج متنی در باب عشق داشتند در این ایامی که گذشت کمترین کنکاش را در این میان به انجام رساندند و شاید جز یکی دو نفر سایرین هم به کنجکاوی زیاد در این مساله نپرداختند.

شما می توانید به نظرات ذیل پست مراجعه و میزان رابطه ی بین نظرات دوستان و سوالات بنده را بررسی کنید.

به هر حال امروز

در تقویم جدید

سپندارمذگان یا اسفندگان است.

هرچند که عده ای معتقدند که می بایست همان 5 اسفند را به عنوان این روز جشن گرفت اما این فرصت را مناسبت دیدم تا تلنگری بر ذهنمان بزنم...

در طول تاریخ این بزرگترین ایراد ماست

دقت کنید که چگونه داشته هایمان را فراموش می کنیم و چگونه یک پدیده ای را که نمی شناسیم دارای چه ماهیتی است به جای آن می نشانیم

شما نسلی هستید که باید پرسش کنید و به دنبال جواب سوالات خود باشید...

در غیر این صورت

به میانه ی راه که برسید

این زندگی

امانتان را می برد

سپندارمذگان بر تمام بانوان و تمامی مردانی که آن را در گوشه ی ذهن خود دارند مبارک

شاد باشید

نظرات 19 + ارسال نظر
محبوب شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:27 ب.ظ http://mahboob-mahboob.blogsky.com

درووووووووود
مطلب زیبایی بود. این زندگی با پرسش و پاسخ و بدون پرسش و پاسخ بهر حال امان ما را میبرد...
خوشحال میشم سر بزنید. تازه کار نیستم اما با یه وبلاگ تازه به روزم
بدرووووووود

محبوب شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:58 ب.ظ http://mahboob-mahboob.blogsky.com

دروووود مجدد
بابا سرعت عمل...
با تبادل لینک موافقید؟ آدرس وب رو نگداشته بودید، اینجانب با مشقت فراوان وب شما را بازیابی نمودم

شما لطف دارید
اما من فقط دانشجویانم را لینک می کنم

sharghi شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام.
استاد وقتی حتی تو تقویممون روزی به عنوان سپندارمذگان یا اسفندگان نبوده پس عجیب هم نیست که پدیده ای که نمیشناسیم جایگزینش بشه قبول دارید؟؟؟

خیلی از روزها در تقویم نیستند
مثل روز تولد من و شما و دیگری
نقل من چیز دیگریست
انسانی که به دنبال سوالاتش نرود
فرو می رود در باید

محبوب شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ب.ظ http://mahboob-mahboob.blogsky.com

هرجور مایلید
بدرووود

sharghi شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ

ای بابا استاد روز تولد جایی مهمتر از تقویم نوشته شده نیازی به پرس و جو نداره.

شایدم من از رو بی تجربگی صحبت میکنم.

ولی هرچی شما بگید قبول.

اختیار دارید
من جسارت نمی کنم

علیپور شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ب.ظ

دروووووووووود
ای شیرمرد اریایی
اهورا یاورتان باد
شرقی شورش رو در اوردی به اسمان میگم کی بیدی
استاد من کلی پی دی اف در مورد تاریخ و سنن این مرز و بوم دارم

نیت من نژاد پرستی یا وطن پرستی افراطی نیست
با این مساله خیلی ظریف باید برخورد کرد

علیپور یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ق.ظ


من امشب تا سپیده تا فروغ روشن خورشید بیدارم
و برگابرگ کتاب پوسیده تاریخ قومم را که هر برگش پر از نام بزرگان اهوراییست میخوانم
زمانی مام میهن سر افرازانه میخندید
زمانی خون پاکی بی که با بیداد امیزد در رگ ما اریایی زادگان چون چشمه ای زاینده میجوشید
و گاهی سر به جیب شرمساری فرو برده پامان خود گم کرده راه مان کفش تاول پوش
چه اقوامی که زادند و دو روزی اسب طی کردند و پاشیدند
چه خاقانها و قیصرها که انک قعر گورستان مرگ اندود خوابیدند
چه فرعونها که روزی تاج بر سر زر نشانیدند و اخر سر به پای موران گور ساییدن
ولی ایران
ولی ایران چنان ستواری کوهی چنان سرسختی سنگی چنان بی مرگی هورمزد ایستاده است
سکندر گرچه بر ما تاخت


ادامه دارد.. .

لیلا یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:47 ق.ظ http://ourdestination.persianblog.ir

استاد
من که دانشجو تون بودم
اطلاعات رو هم که فرستادم
منو لینک کنید
(به این می گویند بچه پررو پر از اعتماد به نفس!!!)

انجام شد

لیلا یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ق.ظ http://ourdestination.persianblog.ir

راستی استاد
اون سوالها که من جواب دادم
چند میشه نمره اش !!!
(نمی دونم چرا هر چقدر شما می گید نمره گرا نباشیم تو فرهنگ لغت ما جا نمیشه !!!)

این روحیه ی پرسشگری را که داشته باشید
یک زندگی ارزش دارد
نمره که پیشش ...
البته شما هم بسیار درس خوان بودید

sharghi یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ق.ظ

میشه بگید چرا شورشو در آوردم آقای علیپور؟؟؟
اینکه آدم به استادش بگه حرف شما رو قبول دارم شورشو درآوردنه یا منظورتون چیز دیگه ای است.

ای بابا اول صبحی رو اعصاب آدم راه میرید
هر چی درس خوندم پرید

شاید علیپور منظورش پاچه خواری کردن ممنوع بوده

شروین یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود!

این از آن کارهای نشد است

شروین یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ق.ظ

استاد عزیزم
خودتون گفتید که خیلی از روزهای مهم رو توی تقویم ننوشتن، و این درسته.
روز عشق، روز خواستی نیست که توی تقویم نوشته بشه، به نظر من هر روز می تونه روز عشق باشه، هر روز می تونی عاشق باشی، هر روز می تونی عاشقی کنی، این هر روزها رو توی هیچ تقویمی نمی نویسند.
اینکه چرا ما از سنت هامون دور افتادیم و چراها و چراهای دیگه، جای بحث گسترده ای داره، مطمئناً یک نفر یا یک چیز دلیل اینهمه بی توجهی به سنت ها نمیشه، همگی دست به دست هم دادند و دادیم تا گذشته هامون رو کم کم فراموش کنیم (چه خواسته چه ناخواسته)
سپندارمذگان روزی بوده در دوران هخامنشیان، اما این تنها جشن اون دوران نبوده که از تقویم ما پاک شده و به دست فراموشی سپرده شده، اونطور که من خوندم و شنیدم دوران هخامنشیان بزرگترین و بهترین جشنها برگزار می شده، حالا از اینکه مردم اون دوران چقدر خوشبخت بودند و چقدر شاد و... بگذریم...
حرف زدن هیچ مشکلی رو حل نمی کنه،
حتی افسوس خوردن من و شما و دیگران هم کاری از پیش نمی بره.
نمی دونم حرفم تا چه حد درسته اما من بهش اعتقاد دارم:
چیزی که خراب شد هیچ وقت درست نمی شه، بدتر می شه اما بهتر نمی شه، هیچ کس برنمی گرده پشت سر پلی که شکسته رو درست کنه، همه دنبال راهی هستند واسه جلو رفتن، خدا می دونه هر کس واسه پیش روی خودش چندین نفر رو زیر پا می گذاره و میگذره!!!
بگذریم.....

با بخشهایش مخالفم
اما بحث پیچیده ای است و نمی شود کامل در مورد آن نوشت

sharghi یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ

دست شما درد نکنه استاد
منظور علیپور یا شما
پاچه خواری دلیل داره که منم دلیلی واسه اینکار ندارم.


چقدر خشن

ن.س یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ب.ظ

ایستادن اجبار کوه بود،
رفتن ، سرنوشت آب.
افتادن تقدیر برگ،
و صبر پاداش آدمی...
پس
بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم که همۀ ما خاطره ایم..

الهه دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ

منم اولش می خواستم وبلاگمو انتقال بدم ولی به پیشنهاد یکی از دوستان وسعتش دادم و تم مورد علاقمو پیدا کردم.

دانشجوی شجاع دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:49 ب.ظ

بسم رب الشهدا دشمنان کوردل نظام به ترور دانشمندان بزرگ کشور روی اورده اند لذا شاید این اخرین بیام من به شما باشد حلالم کنید[: S042:]

آسمان دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:54 ب.ظ

" حذر از عشق ؟ " ندانم ... نتوانم...

علیپور سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ

شرقی جان من زمین خوردتم.
اون اعصابت تو حلقم.
استاد شرقی خیلی گله از اون کردهای شیر زنه.
راستی شرقی ایمیل اگه داری بدش به آجیم که ازش بگیرمش

علیپور سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

آسمان آبجی منم به اندازه تو داد.حالم رو گرفت حساب کرد 18شدم بعد 16رد کرد.دهنم باز موند از اون همه لطف.بدجور از دستش دلگیرشدم نگفت که خودش رفته دنبالش و از اینترنت دانلود نکرده.هی وای من.کاش با یکی دیگه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد